بازار الکترونیکی و تبلیغات در آن (بخش اول)

تفاوت بازار الکترونیکی و بازار فیزیکی در این است که در فضای بازار فیزیکی، خریدار و فروشنده همدیگر را می بینند و ارتباطشان تقریبا به صورت بلاواسطه و مستقیم است. مکان مشخصی برای این معامله باید وجود داشته باشد. زمان محدودی هم دارد. میزان کالای پیشنهادی به مشتری محدود است.

سواد و دانش نیز در خرید های جزئی نقش موثری بازی نمی کند. (دانش از این جهت حائز اهمیت است که برای یک خرید اینترنتی در وهله اول آشنایی با فضای اینترنت ضروری است). اما در فضای بازار الکترونیکی به پدیده های اقتصادی اشاره دارد که بازار، کالا و فروشنده هر سه در یک حلقه قرار دارند و به طریق مشخصی به صورت الکترونیکی و مجازی با هم تماس و مبادله دارند.

“این مطلب شامل ۲ بخش می باشد. در اینجا بخش اول را مشاهده می کنید”

در فضای بازار الکترونیکی، نیازرسان ها و نیازمندان به صورت الکترونیکی و مجازی با هم تماس و مبادله دارند و رساندن کالا به نیازمند به صورت اینترنتی و دیجیتال می باشد.

مثلا وقتی یک کالای نرم افزاری در یک بازار فیزیکی ارائه می شود فروشنده نهایتاً به معرفی کالای خود می پردازد و آن را از طریق شبکه به مشتری منتقل می کند و مشتری هم از طریق شبکه اطلاعات را دریافت می کند اما نحوه سفارش و پرداخت به صورت سننتی و فیزیکی است (فقط تبلیغ روی شبکه انجام گرفته است). ولی در بازار الکترونیکی، روی شبکه ای بودن تمام فعالیت های داد و ستد تجاری تاکید دارد. امتیاز اصلی در شبکه ای بودن دیجیتالی بودنست. “تجهیزات همه وسیله هستند نه هدف”.

اما در روابط عمومی دیجیتالی که پایه و اساس آن بینش دیجیتالی است منتظر نمی ماند که ببیند مشتری چه می خواهد بلکه همه چیز را پیشاپیش برایش فراهم می کند و برای هر نیازش پاسخی دارد. به جنس و سن مخاطب هم اهمیت می دهد. برای نیاز یک شخص کاتالوگ و سرویس هایش را به صورت انیمیشن و تحت برنامه ارائه می دهد و برای کسی که می خواهد مدارک مورد نیاز خود را پرینت گرفته و به صورت کتبی ارائه می دهد. پس در این حالت در قید و بند مکان و زمان نیستیم و اطلاعات باید به صورت ۲۴ ساعته روی سایت باشد. ارتباطی دو سویه حاکم است و مخاطب جمع نیست بلکه فرد است و ما با مشتری محوری مواجه هستیم و باید پاسخ گوی تک تک اعضای کاربران بود.

۵ نکته برای موفقیت یک تبلیغ اینترنتی که باید در نظر گرفته شود

قبل از آن نیاز است به ۴ سوال زیر پاسخ دهیم:

• منظور از تبلیغات چیست؟ (هدف تبلیغات)
• مخاطبین تبلیغات چه کسانی هستند؟ (بازار هدف)
• تبلیغات حامل چه پیامی برای مخاطبین می باشد؟ (پیام تبلیغات)
• باری انتقال پیام چه ابزارهای تبلیغاتی باید استفاده شود؟ (رسانه تبلیغاتی)

نکات:

۱- نشانه گرفتن اهداف کاربران

وقتی ما تبلیغ می کنیم یعنی داریم مردم را از محصولات یا خدماتی که داریم آگاه می کنیم. یعنی داریم بازاریابی می کنیم. یا به عبارت دیگر داریم به مخاطبین هدفمان که قبلا باید آن ها شناسایی کرده باشیم، کمک می کنیم که برای پاسخ به نیازهایشان محصول یا خدمات ما را پیدا کنند و در مورد آن محصول یا خدمات مورد نظر ما، اطلاعات بیشتری و به تبلیغاتی که به هدف آن ها مربوط نشود، توجهی نمی کند. روز موفقیت تبلیغات، مطابق بودن آن با اهداف کاربر است. برای رسیدن به این مقصود، آگهی های متنی روش موثری است.

تبلیغات گرافیکی نگاه بیننده را به خود جذب می کند اما تبلیغات هدفمند تضمینی برای جلب و ذهن بیننده است. بنابراین یابد مسائل جانبی و نمایشی نا مربوط را کنار بگذارید و بسیار صریح موضوع فروش خود را به اطلاع بیننده برسانید. البته به همراه یک لینک به صفحه ای که اطلاعات جزئی درباره محصولات در آن قرار دارد. انتظار انتقال تمام اطلاعات از طریق یک آگهی بسیار غیر منطقی است و کسانی که سعی دارند مطالب زیادی را به زور در یک تبلیغ کوچک بگنجانند، منافع ابر متن ها را از دست می دهند.

آگهی هایی که در مواقع مختلف ناگهان ظاهر می شوند یا تبلیغ، در سایت های خبری و دیگر سایت ها بسیار وسوسه کننده است اما در تجارت با این کارها موفق نمی شوید زیرا در راستای هدف بیننده پیش نمی روید. کاربران اکنون می خواهند خبری را مطالعه کنند که دوست دارند و یا مشغول هر کار دیگری هستند که به خاطر آن به سایت آمده اند و تبلیغات در این زمان حتی اگر کشش زیادی داشته باشند، مورد توجه واقع نمی شوند و هنگامی که کار آن ها به اتمام می رسد و آماده دریافت تبلیغات هستند، آن آگهی ها دیگر وجود ندارند.

۲- ثبات

بسیاری مواقع پیش آمده است که مشغول انجام کاری روی سایت هستیم و متوجه آگهی جالبی می شویم. این اتفاق معمولا در زمان های مرده ای که منتظر باز شدن صفحه جدیدی هستیم پیش می آید. یک پیغام روانی در ذهن ما ایجاد می شود که بر میگردیم و آن را ببینیم. اما حدس بزنید چه اتفاقی افتاده است؟ در برگشت، آگهی در آن محل قرار دارد و این مغادیر با یکی از اصول اولیه طراحی تطابق دارد.
مکینتاش در سال ۱۹۸۴ به طراحان توصیه کرد که اطلاعات را به طور ناگهانی از کاربران نگیرند. این مسئله مصداق های متفاوتی دارد. ذهن کاربران در صورت مواجه شدن با ظاهر متفاوت یه صفحه مغشوش خواهد شد.

مثلا زمانی که در حال خواندن روزنامه هستید، صفحه ها را برمیگردانید و داستان را دنبال می کنید و ناگهان چشمتان به آگهی جذابی می افتد به احتمال زیاد به خواندن خبر ادامه می دهید اما پیامی در ذهنتان حک می شود که بعدا برگردید و آن را ببینید. در برگشت هنوز هم آگهی در محل قبلی وجود دارد. وب سایت ها هم باید به همین ترتیب عمل کنند. نباید میان کار و جستجوی مردم برای نیازهایشان، مزاحم آن ها شد.

باید به نحوی به آن ها امکان داد تا بعدا به آن مراجعه کنند. حتی اگر از آن صفحه خارج شوند. مثلا می توان در محل مخصوص تبلیغات دکمه ای قرار داد که ده آگهی آخر را نمایش می دهد. ما پیش گویی می کنیم که با این کار موفقیت آگهی ها افزایش می یابد. این راهکار شبیه روشی است که در صفحات اصلی سایت استفاده می شود و آرشیوی از رویدادهای اخیر سایت در آن تشکیل می شود.

این مطلب شامل دو بخش می باشد.

“بخش دوم را در اینجا مشاهده کنید”