
قدرت روایت داستان برند به کمک طراحی (بخش اول)
روایت داستان برند، باعث بروز واکنشی احساسی می شود و در عین حال حقایقی را نیز در مورد کسب و کار برملا می کند. ما پیشتر ها از روش سنتی بازاریابی که می گفت “محصول ما بهترین است، لذا شما باید آن را خریداری کنید!” استفاده می کردیم. اکنون افراد می خواهند بدانند چرا این محصول بهترین است، چگونه تولید شده است و چه کسانی این محصول را خلق کرده اند.
“این مطلب شامل ۲ بخش می شود. در اینجا بخش اول را مشاهده می کنید”
آنها چرا می خواهند این چیزها را بدانند؟ زیرا مردم عاشق داستان های جذاب هستند.
نیاز نیست داستان های برند بسیار استادانه روایت شوند. هدفتان را روی سادگی و البته پرمعنا بودن داستان ها بگذارید. افراد عاشق داستان هایی خاطره انگیزند که توجهشان را به خود جلب کند. چه شما یک کارآفرین تازه کار باشد، که در مراحل مقدماتی کسب و کارتان هستید و چه در حال آماده کردن خودتان باشید تا دوباره برندسازی کنید، داستان سرایی باعث می شود که مخاطبین شما با محصول یا کسب و کار شما تعامل بهتری برقرار کنید. در اینجا شما خواهید آموخت که چگونه قدرت داستان سرایی برندتان را در خلال طراحی، تحت کنترل درآورید.
برند تماماً به داستان سرایی مربوط است
داستان سرایی و طراحی به هم پیوند خورده اند تا داستان برند را برای شما روایت کنند. “هویت برند، طراحی توسط ویلندر”
برندسازی هم ایده و هم تصویری است که افراد از محصول، خدمات، یا شرکت شما دارند. داستان سرایی با آمیختن ایده و تصویر، بر مخاطبین شما تاثیر می گذارد – تاثیری درونی.
داستانی تعریف کنید تا افراد در مورد کسب و کار شما صحبت کنند. به یاد داشته باشید که تاریخ های شفاهی و آداب و رسوم اجدادی در خلال زمان تاب می آورند زیرا جوامع عاشق به اشتراک گذاشتن این داستان ها هستند. با یک داستان جذاب، مخاطبین شما دیگر فقط شما را تحسین نمی کنند و در عوض تبدیل به مصرف کنندگانی همیشگی می شوند که درمورد کسب و کارتان سخن می گویند و واقعا به شما ایمان دارند. هم چنین داستان سرایی می تواند با دهان به دهان چرخیدن، هزینه های بازاریابی شما را نیز کاهش دهد.
افراد داستان های جذاب و هم چنین طراحی های زیبا را به یاد می آورند. برندسازی زمانی کارآمد واقع می شود که نام، لوگو و المان های بصری یک شرکت، باعث برانگیختن احساسات و ایجاد واکنش های فیزیکی شود. این واکنش ها این احساس را به وجود می آورند که یک کسب و کار صرفا باید همین حس را به آنها منتقل کند که شما کردید. برای مثال، زمانی که شما لوگوی استارباکس را می بینید، شاید تمایل پیدا کنید که قهوه ی آنها را تست کنید و با آنها ارتباطی احساسی برقرار کنید تا به آنها در انجام ماموریتشان که ارائه ی قهوه باکیفیت به همگان است، کمک کنید.
داستان سرایی و طراحی برند به هم پیوند خورده اند تا تعاملی که انسان ها با برند شما برقرار می کنند را اداره کند.
چگونه برای برند یک داستان تعریف کنیم
داستان سرایی برندتان باید قابل درک و بامزه باشد، نه غافلگیرکننده.
کارتان را با شناسایی مواد تشکیل دهنده ی کلیدی برندتان آغاز کنید، و سپس در آنها به جزییات بپردازید. برای مثال، اپل داستان بنیادی برندش را به گونه ای کاربرپسند، با یک طراحی خوش فرم و سادگی، تعریف کرد. آنها این داستان را در خلال طراحی کلی برندشان تعریف کردند و از یک لوگوی مینیمالیستی، طراحی محصول، بسته بندی، UX و UI استفاده کردند.
دیدگاه بگذارید