۳ استراتژی موثر فعلی اینستاگرام برای برندها

نویسنده: مایک مونرو

اخبار و داستان های مرتبط با موسسان شرکت ها، تاثیری جدی بر درک اذهان عمومی در ارتباط با برندی که توسط آنهاعرضه می شود دارد. برای مثال نگاهی به اوبر بی اندازید: با اینکه موسس اصلی کمپانی، تراویس کالانیک، لطمه های زیادی به حسن شهرت این کمپانی وارد کرد، مدیر عامل فعلی این شرکت، دارا خسروشاهی، به نحو مسئولیت پذیرانه ای محبوبیت دارد و در حال برداشتن گامهایی برای حفظ و بازگردان حسن شهرت از دست رفته است و تا به اینجا در این راه موفقیت آمیز عمل کرده است.

مردم خواهان خرید از برند هایی هستند که آنها را “خوب” می پندارند. آخرین اخبار و شهرت موسس یک کمپانی می تواند تاثیرات قابل توجهی بر خروجی نهایی آن شرکت داشته باشد. از این رو سازمانها بایستی از پلت فرمهای اجتماعی در اختیار دارند به منظور به نمایش گذاشتن جوانب جالب و کمتر دیده شده برندشان استفاده کنند.

با اینکه شهرت و محبوبیت پلت فرمهای اجتماعی بیشتر به خاطر تصاویر مدلهای فوق العاده زیبا، چشم اندازهای خیره کننده و حیوانات خانگی دوست داشتنی است، دنیایی از تحولات مترقی، مدام و پیوسته در جریان است. به عنوان یک موسس، شما بایستی زمان قابل توجهی را دراین دنیا گذرانده و به اندازه کافی به آن وقت اختصاص دهید. در حقیقت، احتمال اینکه یک برند در اینستاگرام فراگیر شود و رشد پیدا کند، ده برابر بیشتر از دیگر پلت فرمها است.

کارآفرینان دقیقا چه کاری در اینستاگرام انجام می دهند که چنین بازخوردی دریافت می کنند؟ بیایید تا به همراه هم نگاهی به نمونه های بارز در این زمینه بی اندازیم تا متوجه شویم داستان از چه قرار است:

۱- شکار لحظه ها

حضور اولیه بسیاری از کمپانی ها در اینستاگرام صرفا از ” به دوربین لبخند بزن” فراتر نمی رود. اما لبخند زدن به دوربین و گفتن “سیب” امری فوق العاده رایج در اینستاگرام است. اینکه چرا برندها این کار را انجام می دهند کاملا قابل درک است، مخصوصا هنگامی که آنچه عرضه می کنند با محوریت خدمات باشد.

با این حال هنوز هم لحظات شگفت انگیز و واقع گرایانه به تصاویر تنظیم شده و از پیش آماده شده ترجیح داده می شوند. برای مثال اغضای تیم اینجانب در شرکت Vector ممکن است محصولی را به فروش برسانند، ولی تمرکز اصلی آنها اینستاگرام نخواهد بود، زیرا تمرکز اصلی اعضای تیم روی مردم، داستانها و رشد و توسعه این داستانها است.

این لحظه می تواند ساده و نامحسوس باشد. شرکت Machines For Freedom به خوبی از پس این کار بر آمده است. این کمپانی که فروشنده پوشاک دوچرخه سواری و موتور سواری است، در حال زدودن این ایده مسخره ار اذهان است که این پوشاک بایستی زیرمجموعه برندهای مردانه باشد. تمامی تصاویر این برند مردم معمولی را در حال دوچرخه سواری به تصویر کشیده اند. به شخصه هنگام تماشای این تصاویر، خودم را در حال دوچرخه سواری با این خانم ها حس می کنم و این فوق العاده است.

برند دیگری که از عهده این کار به بهترین شکل برآمده است، برند Indian Motorcycle است. این افراد محصولات باور نکردنی ارائه می دهند ولی تمرکزشان را روی لذت موتورسواری قرار داده اند. شما هیچ گاه موتورسواران را در حال لبخند زدن و نگاه کردن به دوربین نخواهید یافت اما می توانید همواره حسی ار رضایت و خرسندی را تجربه کنید. این دقیقا همان چیزی است که شرکت معروف Harley Havidson در حال حاضر به دنبال آن است و به عنوان یک هدف به آن نگاه می کند. کمپانی یاد شده با شکارو ثبت لحظه های اصیل، واقعی و نامحسوس به چنین مطلوبی دست یافته است.

۲- محصولتان را به قهرمان تبدیل کنید

قصد شعار دادن نداریم اما مساله تنها تولید و ایجاد عکس های زیبا و دلفریب از محصولات نیست. بایستی داستان خود محصولات و افرادی که پشت تولید آنها هستند را تعریف کنید. پست هایی که راجع به پشت صحنه تولید محصولات هستند ارزشی انسانی به محصولات اضافه کرده و باعث جلب توجه مصرف کنندگان می شوند.

در ناحیه ای که در آن زندگی میکنم، شرکتی محلی به نام ” چکمه های دست ساز نیک” وجود دارد. تیم این شرکت به طرزی مثال زدنی با به نمایش گذاشتن پروسه تولید، از روایت و داستان گویی استفاده می کنند. با دیدن محصولات این کمپانی نمی توانید از آنها چشم بردارید. این کمپانی در قسمت bio سایت یک لینک درختی نیز قرار داده است و با استفاده از آن می تواند تا ۵ لینک URL را منتشر کند که این جذب مشتری را تا حدودی ساده تر کرده است. همه این فرآیند چیزی جز فانتزی کردن محصولات نیست: در واقع شما چکمه نمی خرید، شما کیفیت وضع شده و تصویر آن را می خرید.

به نمایش گذاشتن یک محصول از طریق نمایش فرآیند بوجود آمدن آن ساده است، اما آسان نیست. اگر استعداد کافی برای این کار نداشته باشید، نداشتن اکانت اینستاگرام بهتر از منتشر کردن محتوای بد است. پس عاقلانه تر است تا اشتیاقتان در زمینه شبکه های اجتماعی را تا زمانی که استعداد کافی برای تولید محتوای خوب را کسب نکرده اید کنترل کنید.

۳- اضافه کردن عنصر فلسفی

به طور قطع کمپانی شما نیز رسالت و فلسفه وجودی مختص خودش را دارد و اگر هم ندارد باید داشته باشد. پس چرا این فلسفه را با جهان به اشتراک نگذارید؟ این فرصتی است برای به کار گرفتن احساسات و شوقی که در میان مخاطبانتان وجود دارد. برندهایی که موضعشان را در ارتباط با چیزی که به آن اعتقاد دارد حفظ می کنند، شانس بیشتری برای برقراری ارتباط با مصرف کنندگان خواهند داشت.

جنبش هشتگی REI’s #OptOutside مثال بارز کمپانی است که از اعتقاداتش به شکل کاملا بارزی در حضوری که در رسانه های اجتماعی دارد استفاده می کند. این جنبش هنگامی شروع شد که این کمپانی تصمیم گرفت در روز موسوم به جمعه سیاه درب فروشگاه هایش را بسته نگه دارد و به جای آن کارکنانش را تشویق کرد تا آن روز را بیرون از فروشگاه سپری کرده و تصاویر آن روز را با استفاده از یک هشتگ ثبت و منتشر کنند. پیام حاصل از این جنبش، مصرف کنندگان و مشتریان REI را تا جایی تحت تاثیر قرار داد که ۱۰۰ ها هزار نفر به این جنبش پیوستند.

“جانی و دوستان” خیریه ی کوچکی است که در زمینه کمک به افراد معلول فعالیت می کند و به خاطر به اشتراک گذاشتن فلسفه اش بیشتر از پیش شناخته شد. تیم آنها اعتقاد دارد که معلول بودن چیزی نیست که کسی به خاطر آن خجالت بکشد. یکی از پست های محبوب من این است “هیچ لذتی بالاتر از لذت دیدن یک کودک که برای اولین بار صندلی چرخدار خودش را دریافت می کند نیست.”!

من حتی فکر هم نمی کردم که دریافت ویلچر توسط یک کودک رویداد جالبی باشد. اما خیریه جانی و دوستان با معمولی ساختن و برقراری ارتباط عاطفی با مردم از طریق احترام و همدلی، توانستند فلسفه تیمی خود را به گونه ای تعمیم بدهند که ما در پست های شبکه های اجتماعی آنها شاهد آن هستیم.

با توجه به رشد احساسات منفی و منازعات داخلی در شبکه های اجتماعی، کاربران برای پیدا کردن محتوا و ارتباطات واقعی به اینستاگرام روی آورده اند. هنگامی که از پست های صادقانه، فکر شده و با کیفیت استفاده کنید در حقیقت در حال پیوستن به گفت و گوی موجود در فضای اینستاگرام هستید و می توانید بر شمار برداشت های مثبتی که از برندتان وجود دارد بی افزایید، که این خود به استحکام بیشتر ارتباط با مخاطبان و وفاداری بیشتر آنها خواهد انجامید.

منبع: Business2Cmmunity.com