ایده ها هیچ ارزشی ندارند! اجرا مهم است (بخش دوم)

در بخش اول مطلب ایده ها هیچ ارزشی ندارند! اجرا مهم است، به مقایسه ایده های خوب و بد پرداختیم. در اینجا بخش دوم آن را بخوانید:

اما یک اجرای خوب به چه چیزی نیاز دارد؟

تبدیل یک ایده به کسب و کار
مدیریت ایده ها
از نظر بهینگی تمام ایده هایی که شما اجرا میکنید ایده های خوبی هستند با این حال موضوع مورد بحث این نیست.
شما دقیقا با چه دقتی خوب را از بد جدا میکنید؟

دانستن اینکه کدام ایده‌ها پتانسیل عملی شدن دارند، نیازمند ورودی و تکرار زیاد است. بنابراین لازم است فرایندی وجود داشته باشد که شما بتوانید ایده های خوب را از بد جدا کنید. این اولین گام در چیزی است که به آن مدیریت ایده می گویند.
البته مدیریت ایده خود اجرا را تحت پوشش قرار می دهد، با این حال اجرای یک ایده شامل فرایند انتخاب ایده هایی نیست که باید به آنها منابعی اختصاص داد.

۳ کلید اجرای ایده

البته صدها چیز وجود دارد که شما می توانید احتمال تبدیل ایده به یک کسب و کار سودآور را بهبود بخشید. با این حال برای اینکه وارد کسب و کارهایی در حوزه های کوچک تر نشویم، من آنچه را که در نظرم به عنوان ۳ اقدام کلیدی برای موفقیت در پیاده سازی ایده وجود دارد را لیست کرده ام.
۱. ایجاد یک تیم قوی
۲. داشتن فیدبک کافی
۳. نظارت موثر

تیم رویایی

یک ایده به اندازه تیمی که پشت آن قرار دارد خوب است. این چیزی است که اکثر افراد آن را درک نمی کنند، به خصوص آنهایی که باور دارند ایده هایشان طلاست.
اما یک تیم خوب چگونه است؟

من معتقدم یک تیم قوی از چشم انداز توسعه یا اجرای ایده باید حداقل موارد ذیل را داشته باشد:

• درک رسالت و هدف ایده
• تعهد کامل به به اتمام رساندن ایده تا زمان اجرا
• راندن به سمت هدف بدون مدیریت جزئیات

درک اصالت و هدف ایده به معنی درونی سازی هدف اصلیِ این که چرا گفته شده ایده در وهله اول باید پیاده سازی شود و چگونه می توان آن را تبدیل به یک کسب و کار موفق کرد می باشد. یک گروه باید در تیم، روی هدف اصلی تمرکز کند، این نه تنها احتمال این که اعضای تیم روی انجام کارهای درست در توسعه ایده با توجه به هدف؛ تمرکز بیشتری دارند را افزایش می دهد، بلکه به فرایند شناسایی اینکه آن کار های درست چه هستند نیز کمک می کند و تعهد کامل به معنی داشتن علاقه شخصی در تبدیل ایده به چیزی محسوس می‌باشد.

این علاقه باید با کنجکاوی؛ حس مالکیت (فرض بر اینکه خودتان ایده پرداز بوده اید) و یا حتی تمایل به به نمایش گذاشتن استعداد کسی باشد. تمام اعضای تیم باید این موارد را تا حدی داشته باشند. تعهد تضمین می کند که هرکسی که دارای بالاترین استانداردهای کیفی اجرا هست تمایل دارد تا کار را به اتمام برساند.

راندن به سمت هدف بدین معنی است که اعضای تیم از همدیگر انرژی بگیرند تا به جلو پیش بروند و این مستلزم این است که تیم می‌تواند بدون وجود مدیریت دائمی رونق پیدا کند. البته تعهد خودش به معنای یک محرک است اما در واقع چیزی شبیه قدرت فردی ست، در حالیکه به جلو بردن بدین به معنی این است که شما باید به همدیگر نیز قدرت بدهید. داشتن یک تیم خود پندار شانس توسعه ایده را به هنگامی که مشکلات بروز پیدا می کنند کاهش می دهد و یا در نهایت به چیزی همگانی می رسند.